حجاب، عنصری هویت‌ساز

به‬ گزارش‬ خبرگزاری‬ مهر، زینب نجیب کارشناس و پژوهشگر فلسفه دین ‬طی یادداشتی با عنوان «حجاب، عنصری هویت‌ساز» به موضوع عفاف و حجاب پرداخت. که جزییات این یادداشت به شرح ذیل است.

یکی از ریشه‌ای‌ترین و شاید راهبردی‌ترین امور در مساله حجاب مواجه‌ هویتی با این امر است. یعنی جدا از بحث کارکردهای حجاب باید تبیین انسانی و هویتی از آن داشت. یعنی باید آن را هویت یک زن معرفی کرد.

هویت را حقیقت وجودی فرد یا جامعه می‌نامند. در این تعریف دو بعد مطرح است. هویت سبب تشخص است یعنی فرد یا جامعه چنان است که از دیگری تمایز یابد و از طرفی هویت را حقیقت وجودی می‌دانند. یعنی به‌مثابه‌ وجود شناسی، پویا، سیال و در حرکت است.

هویت تعریفی است که فرد از خود و وجود خود می‌کند و به پرسش‌هایی چون «چیستم» و «چه می‌خواهم» پاسخ می‌دهد. چیستم ناظر به ماهیت او و چه می‌خواهم ناظر به افق اوست. هر انسانی هم دارای هویت فردی‌ست و هم دارای هویت ملی. این دو به یک اندازه اصالت دارند به‌عبارتی هویت فرد در جامعه حل نمی‌شود اما بر اثر تأثیر جامعه، هویتی جدید می‌یابد.

هویت هر ملتی دارای مؤلفه‌هایی است. هویت ملی ایرانیان نیز دارای مؤلفه‌های «عمق تاریخی»، «اسلامی» و «انقلابی» است. اگر گفته می‌شود دارای «عمق تاریخی» است یعنی دارای نمادهای تاریخی همچون زبان، نژاد، سنن و جغرافیای مشترک است. در واقع در یک جغرافیای مشترک و با خصوصیات نژادی و زبانی مشترک، تاریخی هزار ساله رقم خورده که محصول یک ملیت است و سننی که حاصل فعالیت‌های ارادی و آگاهانه انسان‌هاست.

وقتی می‌گوییم «اسلامیت» اشاره به هویت‌سازی دین اسلام در میان ایرانیان داریم. اگر به نقش اسلام در خودیابی ایرانیان توجه کنیم خواهیم فهمید؛ هویت ملی ایرانیان قرن‌ها پیش در زمان ورود اسلام به ایران توفق بسیار یافته است. چنانچه مطهری نیز در کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام اذعان دارد «اسلام با ورود خود به ایران ضمن از میان بردن تشتت آرا و تکثر عقاید مذهبی، وحدت عقیدتی و دینی را جایگزین کرد که در آن فکر واحد، آرمان واحد و ایده آل واحد به وجود آمد.

اسلام حصار سیاسی و مذهبی گرداگرد ایران را در هم شکست، تا امکان شکوفایی استعداد ایرانی فراهم شود، به طوری که مطالعه‌ تاریخ ایران نشان می‌دهد، چنان شور و هیجان علمی و فرهنگی در ایرانیان پدید آورد، که آن‌ها را در اوج قله‌های علمی و حتی مرجعیت دینی قرار داد.» (ص ۳۶۰).

مؤلفه «انقلابی» نیز ریشه در هویت دینی این ملت دارد. ایرانیان با ورود اسلام جذب آن شدند حال چه به دلیل شعار آزادی و عدالت بود و چه به دلیل خسته شدن از سلسله پادشاه ظالم و چه به دلیل علاقه به شخصیت پیامبر اسلام، دقیقاً به همان دلایل وقتی فرهنگ کشور را در زمان پهلوی دچار استحاله دیدند دست به انقلاب فرهنگی زدند. این بدان معنی است که هویت ایرانی تنها در گرایش به اسلام و تعالیم اسلامی قابل تعریف است مثل اینکه عنصر اصلی هویت ملی مربوط به مذهب آن ملت است و عناصر دیگر نقش ثانوی دارند.

اگر هویتی سازنده و شایسته باشد از چنان ظرفیتی برخوردار است که با نگاهی به گذشته و تکیه بر پایه‌های محکم آن می‌تواند به سوی تعالی رهنمون باشد همانطور که ایرانیان با گرایش به اسلام ضمن حفظ مؤلفه‌ ایرانیت، با بهره‌مندی از فرهنگ غنی اسلام توانستند تمدن اسلامی بسازند آنها هم ایرانیت خود را حفظ کردند و هم با پیوست آن به اسلام معنای جدیدی از هویت خود رقم زدند که این هویت ایرانی_ اسلامی نام گرفت که البته به معنای واقعی تعالی بخش و سعادت بخش شد. شاهد آن بدون شک، تمدن اسلامی در قرن پنجم ه. ق است که همچنان دلیل تحیر خردمندان است.

یکی از عناصر هویت‌ساز قطع به یقین نوع پوشش انسان‌ها است. اسناد تاریخی هزار ساله که نشان از باور و علاقه زنان ایرانی به پوشش مناسب دارد، می‌تواند عمق تاریخیِ هویت حجاب را برای زنان این مرز و بوم ثابت کند. علاوه بر آن حجاب به عنوان یک حکم شرعی و مورد تأکید اسلام، در عنصر دوم از هویت ایرانی_اسلامی جای دارد. در نهایت با تمام فراز و نشیب‌ها با حرکت انقلاب اسلامی حجاب چنان بین تمام زنان ایرانی جا باز کرد که دیگر جامعه‌ جمهوری اسلامی را با حجاب زنان آن می‌شناختند.

مثل اینکه حجابِ زن ایرانی، پرچم و نماد هویتی ایران شد. این پذیرش و استقبالِ حجاب از سوی بانوان، بر اثر یک جَو یا یک سلیقه جمعی نبود بلکه پیشینه‌ای هزاران ساله داشت که او را به سوی تکامل سوق می‌داد.این تکامل یک روز با پذیرش اسلام رخ داد و دگر بار با انقلاب اسلامی.

زنان این مرز و بوم همواره سعادت، توفق و تعالی خود را در چهره درخشان حجاب می‌دیدند و از آن حمایت می‌کردند آنها حجاب را نه فقط موضوعی فقهی و شرعی یا ابزاری برای کنترل شهوت در جامعه بلکه پوشش را ابزاری برای رسیدن به آرمان‌شهر خود می‌دیدند.

در این آرمان شهر عدالت سخن اول را می‌زند.یعنی جایی که هر چیز در جای خود قرار دارد. از این رو حجاب بهترین وسیله برای نظم جنسیتی قلمداد می‌شود. نظمی که با خط‌کش خود، نگاه‌ها، احساسات، عواطف و محبت‌ها را مدیریت می‌کند و هر یک را درست در جای خود یعنی خانواده می‌نشاند. حجاب زن تنها برای حضور اجتماعی اوست. جایی که افراد باید به یکدیگر ورای مسائل جنسی بنگرند.

افراد در اجتماع نه به مثابه‌ زن و مرد بلکه به عنوان یک انسان باید با هم تعامل داشته باشند و اگر چنین نباشد و فضا جنسیتی شود قطعاً حرکت جامعه رو به تمدن نخواهد رفت زیرا اندیشه در قالب انسانیت رشد نخواهد کرد بلکه اندیشه در چنگال هوس‌ها به محاق خواهد رفت در این شرایط نه فقط زنان بلکه مردان نیز قربانی این نگاه جنسیتی خواهند شد.
بنابراین حرکت تمدن‌ساز یک زن تنها در حجاب کامل او محقق خواهد شد و این بزرگترین قطعه‌ پازل هویتی یک زن است.

این افق درخشان در طول تاریخ همیشه مورد هجمه قرار گرفته و البته دشمن در این راستا به موفقیت‌هایی دست یافته است. امروز نیز با غفلت از این بعد هویت‌ساز و تمدن‌ساز، حجاب توسط تهاجمات غربی مورد دشمنی قرار گرفته و تلفات خود را داده است اما اگر در یک سیر اصلاحی بار دیگر مورد توجه و تبیین تمدنی قرار گیرد قطع به یقین مورد حمایت همه بانوان حتی آسیب دیدگان این جنگ قرار خواهد گرفت.

منبع : مهر
برچسب ها :

عنصری

آخرین خبر ها

پربیننده ترین ها

دوستان ما

گزارش تخلف

همه خبرهای سایت از منابع معتبر تهیه و منتشر می‌شود. در صورت وجود هرگونه مشکل از طریق صفحه گزارش تخلف اطلاع دهید.